وَ قَالَ (عليه‌السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا

«جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ».


ترجمه واژه‌ها

- عِلَّة
مراد بیماری است.[1]
- اعْتَلَّهَا
او را مریض کرد.[2]
- شَكْوَاكَ
شکایت تو.[3]
- حَطّاً
ریختن، ریزش.[4]
- يَحُطُّ
می‌ریزد.[5]
- حَتَ‌ الْأَوْرَاقِ
ریزش برگ درخت.[6]

واکاوی واژه‌ها

- اعْتَلَّ(علل)
«علّه» یعنی بیماری[7]، یا اتفاقی که شخص را از کارش باز می‌دارد؛[8] زیرا با رسیدن آن، حال شخص از قوّت به ضعف تغییر می‌کند.[9]
- شَكْوَاك (شکو)
«الشَّكْو»، به معنی بیماری،[10] توصیف گرفتاری[11] و اندوهی است[12] که فرد آن را با ديگرى در میان بگذارد.[13] قرآن کریم می‌فرماید: «إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ...؛ حزنم را به خدا اظهار مى‌كنم...».[14]

شانزده مورد از این ماده در نهج البلاغه آمده است.[15]
- أجر
«أجَر» دو معنا دارد یکی از آن‌ها به‌معنای سود بردن،[16] پاداش[17] و نیکی[18] است که در برابر عمل[19] دنیوی و اخروی،[20] به‌انسان داده می‌شود.[21]

صد و دَه بار از ماده «أجر» با همه صیغه‌هایش در قرآن به‌کار رفته است. [22]
- اَقْدَام(قدم)
«اًقدام» جمع «قَدَمُ»؛ به معنای قدم برداشتن[23] و سبقت گرفتن در انجام کاری می‌باشد.[24]
- يَحُطُّ (حطط)
«حطّ» به معنای ریختن،[25] پایین آمدن[26] و جدا شدن چیزی از ارتفاع می‌باشد.[27]

«حطّ» هشت بار در نهج‌البلاغه آمده است.[28]

ترجمه‌ها

- ترجمه نهج البلاغه (فقیهی)
اميرالمومنين (عليه السلام) به يکى از اصحاب خود که به مرضى مبتلا شده بود، فرمود: «خداوند، آنچه از اين بيمارى عارض تو گردانيده موجبى براى فرو ريختن گناهانت قرار داد[29] که همانا بيمارى، براى انسان اجر و مزدى در بر ندارد، ليکن گناهان را پايين مى‌آورد و آنها را به مانند فرو ريختن برگ از درختان فرو مى‌ريزد، جز اين نيست که مزد در برابر گفتار با زبان و عمل با دستها و گامهاست[30]».

(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص662)
- ترجمه نهج البلاغه (استاد ولی)
به یکی از یارانش که بیمار شده بود فرمود: خداوند این بیماری تو را سبب فرو ریختن گناهانت قرار دهد، زیرا در بیماری اجر و پاداشی نیست، ولی گناهان را مانند برگ های درخت فرو می‌ریزد. اجر و پاداش مربوط به گفتار با زبان و عمل با دست ها و پاهاست».

(نهج‌البلاغه، ترجمه حسین‌استاد ولی، ص476)
- ترجمه نهج البلاغه (بهرام پور)
ناملایمات کفارۀ گناهان می شود

به یکی از یارانش که بیمار بود؛ فرمود: «خدا آنچه را که از آن شکایت داری (بیماری) موجب ریزش گناهانت قرار می دهد. در بیماری پاداشی نیست ولی گناهان را مانند برگ خزان می‌ریزد. و پاداش، تنها در گفتار به زبان و عمل به اعضا و جوارح است».

(نهج البلاغه ترجمه روان‌با‌شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، صص684و685)
- ترجمه نهج البلاغه (فیض الاسلام)
امام (عليه السّلام) به يكى از اصحابش هنگاميكه او بيمار شده بود (در باره اينكه بيمارى سبب آمرزش گناهان ميشود) فرموده است:

«خداوند بيمارى ترا (سبب) برطرف شدن گناهانت قرار داده، پس بيمارى را پاداشى نيست، بلكه (چون شخص را شكسته و ناتوان مى‌نمايد و انسان در چنين حالتى بسوى پروردگارش توبه و بازگشت كرده از معصيت و نافرمانيش پشيمان و بترك آن تصميم مى‌گيرد سبب شده كه) گناهان را از بين مى‌برد، و آنها را مانند ريختن برگها (از درخت) مى‌ريزد، و مزد و پاداش در گفتار به زبان و كردار به دستها و پاها است (و بيمارى نه از گفتار و نه از كردار است)».

(ترجمه‌وشرح‌نهج‌البلاغه، فيض‌الاسلام، ج6، ص1108)

شروح

- توضیح نهج البلاغه (آیت الله شیرازی)
چون يكى از اصحاب آن حضرت بيمار شد، امام (عليه‌السلام) به او فرمود: «خدا بيمارى تو را باعث ريزش و آمرزش گناهانت قرار داده. پس بيمارى پاداشى ندارد زيرا به اختيار انسان نيست بلكه همانند باد خزان كه باعث ريزش برگ از درختان مى‌شود گناهان را فرومى‌ريزد و اين از تفضّل الهى بر بندگان است كه بر آنها دردى مى‌فرستد تا در عوض، گناهانشان را بيامرزد.در حقيقت پاداش به عمل اختيارى انسان مانند سخن گفتن با زبان به عنوان ذكر يا شكر يا ارشاد و امثال آن و يا كارهايى عملى چون جهاد فى سبيل اللّه‌ و انفاق و نظاير آن تعلّق مى‌گيرد».

(توضیح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص362)
- توضیح نهج البلاغه (ابن میثم)
«خداوند، رنج تو را باعث برطرف شدن گناهانت قرار داده، البته بيمارى پاداشى ندارد، امّا گناهان را از بين مى‌برد، و آنها را مانند برگ درختان مى‌ريزد، بلكه پاداش در گروى گفتار زبان و كردار دست و پاهاست».‌

امام (علیه السلام)، براى صحابى خود، بدانچه امكان داشت دعا فرموده است، كه همان از بين رفتن گناهان به وسيله بيمارى است، اما براى او اجر و مزد نخواسته است، با اين استدلال كه بيمارى پاداش ندارد. راز مطلب اين است كه اجر و پاداش در گرو كارهايى است كه بايد انجام گيرد، همان طورى كه امام (علیه السلام) با اين بيان اشاره فرموده است: براستى كه پاداش در گفتار و... پاهاست. امام (علیه السلام) عبارت: اقدام (پاها) را از اقدام به عبادت، و همين طور، هر ترك عادتى كه مانند روزه گرفتن و امثال آن به منزله انجام كارى مى‌باشد، كنايه آورده است. و ليكن بيمارى نه كار بنده است و نه ترك عملى كه معمولا انجام مى‌گيرد.

امّا اين كه بيمارى، گناهان را از بين مى‌برد به دو جهت است: 1- براستى نيروى شهوت و غضب بيمار، كه ريشه تمام گناهان و مفاسد است. شكسته و سست مى‌شود.

2- اقتضاى بيمارى اين است كه انسان، در آن حال، با توبه و پشيمانى از گناه به طرف پروردگارش باز مى‌گردد و تصميم بر ترك آن قبيل كارها مى‌گيرد، همان طورى كه خداى تعالى فرموده است: وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ[31]؛ و هرگاه آدمی گرفتار رنج و زیانی گردد، همان لحظه به هر حال که باشد، خفته، نشسته، و یا ایستاده، ما را بخواند.

به اين ترتيب آن گناهانى كه در حقيقت نفس جايگزين نشده‌اند، بزودى از بين مى‌روند، و گناهانى كه به صورت ملكه در آمده‌اند، بسا كه در طول بيمارى، با ادامه پشيمانى و بازگشت به جانب خدا، برطرف مى‌گردند.

‌امام (علیه السلام) كلمه حطّ: نابودى را براى نابودى گناهان استعاره آورده از باب تشبيه (در قدرت نابودسازى و زدودن) به محو كردن اوراق كتاب.

(ترجمه‌شرح‌نهج‌البلاغه، ابن‌ميثم، ج5، صص447و449)
- توضیح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)
و او كه درود بر او باد به يكى از يارانش در بيمارى او چنين فرمود: «خداوند آنچه را كه از آن شكايت دارى (بيمارى تو را) مايه كاستن گناهانت قرار دهد. در بيمارى مزدى نيست ولى گناهان را مى‌كاهد و همچون فرو ريختن برگ درختان آن را فرو مى‌ريزد. مزد در گفتار با زبان و كردار با دستها و گامهاست».

(جلوه‌تاريخ‌درشرح‌نهج‌البلاغه، ‌ابن‌ابى‌الحديد، ج7، ص263)
- شرح سلونی
امیرمؤمنان علیه السلام این سخن را خطاب به یکی از یاران خویش فرمودند که از درد و بیماری رنج می‌برد.

شایسته است که هنگام درد و رنج دیگران، با آنان همدلی کنیم و بکوشیم با سخنان مناسب، از درد آنان بکاهیم. حضرت علیه السلام برای یار خویش جنبه‌ای از جنبه‌های مثبت بیماری را بیان می‌کنند.

یکی از جنبه‌های مثبت بیماری، فروریختن گناهان است؛ همچنان که در فصل خزان، برگ‌های درختان فرو می‌ریزند، بیماری سبب آمرزش و فروریزی گناه است. دانستن این نکته دشواری تحمل بیماری را آسان می‌کند؛ چون بیمار می‌داند:

1- در برابر رنج برخی از گناهان او آمرزیده می‌شود.(يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ)

2- خود را از عواقب شوم برخی از گناهان با استغفار کردن نجات می‌دهد.

لازم به اشاره است که علت همۀ بیماری‌ها گناه نیست؛ حتی بندگان برگزیدۀ خدا بدن‌شان به ویروس، سَم و ضربه واکنش نشان می‌دهد. گاهی علت بیماری ترفیع درجه است؛ و گاهی خدای متعال با بیماری محبت خود را به بنده‌اش نشان می‌دهد بنا بر فرمایش امام صادق علیه السلام:«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاَءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالْبَلاَءِ ثَجّاً فَإِذَا دَعَاهُ قَالَ لَبَّيْكَ عَبْدِي لَئِنْ عَجَّلْتُ لَكَ مَا سَأَلْتَ إِنِّي عَلَى ذَلِكَ لَقَادِرٌ وَ لَئِنِ اِدَّخَرْتُ لَكَ فَمَا اِدَّخَرْتُ لَكَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكَ؛ هر گاه خداى تبارك و تعالى بنده‌اى را دوست دارد، او را در بلا غوطه‌ور سازد و باران بلا را بر سر او ريزد، و چون به درگاه خدا دعا كند، خدا فرمايد، لبيك بنده من، اگر آنچه خواهى با شتاب به تو دهم مى‌توانم، و اگر آن را براى تو پس‌انداز كنم پس هر چه برايت پس‌انداز كنم همان براى تو بهتر است».[32]

نکته‌ها و پیام‌ها

1. در هر سختی، خیری نهفته است و گاهی با گذشتن زمان آن خیر دیده می‌شود.

2. از راه‌های پاک شدن گناهان، بیماری است.

3. شكايت از سختي‌ها، راه حلِ آن نیست.

[1]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[2]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[3]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[4]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[5]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[6]- نهج البلاغه، ترجمه‌ی روان با شرح واژگان، ابالفضل بهرام پور، ص684.

[7]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج5، ص2239.

[8]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج5، ص2239.

[9]- تاج العروس من جواهر القاموس، ج‌15، ص517.

[10]- النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج‌2، ص 497.   

[11]- مفردات نهج البلاغه، ج2، ص44.  

[12]- مفردات ألفاظ القرآن، ص463.    

[13]-  ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ج‌2، ص346. 

[14]- یوسف، آیۀ86.

[15] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص44.  

[16]- شرح مفردات نهج البلاغه، ج1، ص98.

[17]- معجم المقاييس اللغة، ج‌1، ص62.  

[18]- کلید گشایش نهج البلاغه، ص4.

[19]- معجم المقاييس اللغة، ج‌1، ص62.  

-[20] الطراز الأول و الكناز لما عليه من لغة العرب المعول، ج‌7، ص17.   

[21]- معجم المقاييس اللغة، ج‌1، ج63.  

[22]- قاموس قرآن، ج‌1، ص25.

[23]- مفردات نهج‌البلاغه، ج2، ص273.

[24]- المحيط في اللغة، ج‌5، ص355.   

[25]- مفردات نهج‌البلاغه، ج1، ص269.

[26]- قاموس قرآن، ج‌2، ص152.  

[27]- معجم المقاييس اللغة، ج‌2، ص13.   

[28] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص269.  

[29] ـجملۀ: جعل اللّه... را مى‌توان جملۀ دعايى گرفت و چنين معنى كرد كه خداوند، بيمارى را موجبى براى فرود آمدن گناهانت قرار دهد.

[30] _از قبيل اينكه زبان به ذكر خدا و تلاوت قرآن و پند و اندرز گشودن و با دست به مستمندان يارى دادن و با پا به جهاد رفتن يا فريضۀ حجّ به جا آوردن.

[31]_  یونس، 12.

[32]- الکافي، ج۲، ص۲۵۳.


اضف تعليق