وَ مِنْ وَصيَّةٍ لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ) كانَ يَكْتُبُها لِمَنْ يَسْتَعْمِلْهُ عَلَى الصَّدَقاتِ:
«فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ أَوْ إِبِلٌ فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ».
ترجمهها
«پس آنچه از زر و سيم به تو مىدهد دريافت دار و اگر داراى گوسفند و گاو و شتر باشد، تا اجازه نداده، براى ديدن آنها مرو؛ زيرا بيشتر آن احشام به او تعلّق دارد.
[چون حقّ خدا، هنوز از آن اموال جدا نشده، پس بيشتر آنها به او تعلّق دارد]».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص516)
«پس هرچه از طلایا نقره به تو داد بگیر. و اگر گاو و گوسفند یا شتری داشت بدون اجازه او سراغ آنها نرو؛ زیرا بیشتر آنها از آن اوست».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص381)
(در این نامه، امام (علیهالسلام) در مورد جمعآوری زکات ابتدا بهمأموران خود توصیه میکند که رعایت تقوا و نیت خالص، و پرهیز از تهدید و گرفتن زکات بیش از حد از کسی را از یاد نبرند و اینکه در برخورد اول با مردم با نهایت محبت و مهربانی و ادب رفتار کنند. سپس در مورد چگونگی اخراج حق الهی از حق مردم توضیح میدهد، و در نهایت در مورد حقوق حیواناتی که بهعنوان زکات گرفته میشوند رعایت حق آنها را سفارش میفرماید.)
«هرچه از زکات طلا و نقره بهتو داد بگیر و اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بیاجازهاش داخل مشو؛ چراکه اکثر اموال از آن اوست (و زکات اندکی از مجموع مال است)».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص543)
«پس بگير آنچه از طلا و نقره بتو مىدهد، و اگر گاو و گوسفند و شتر داشته باشد بىاجازه او نزد آنها مرو؛ زيرا بيشتر آنها مال او است».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الإسلام، ج5، ص882)
شروح
روش برخورد با مؤمنان هنگام جمعآورى زكات
«و از طلا و نقره مالشان هرچه به حدّ نصاب رسيد و بقيه شروط وجوب زكات را داشت، زكاتش را بگير.
پس اگر مال زَكَوِى او چارپايانى چون گاو و شتر و گوسفند باشد، بدون اجازه صاحبش وارد آغل و يا طويله نشو، چون اكثر آن چارپايان متعلق به خود اوست و تعداد كمى از آنها زكات است و بايد كسى كه سهم اندكى دارد مراعات كسى را كه حق بيشترى دارد بنمايد».
(ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص20)
چند نكته بر جسته در اين سفارشنامه وجود دارد كه به ذكر آنها مىپردازيم:
... 5_ امام (علیهالسلام) در اين دستور نامه نهى از آزردن حيوانات و داخل شدن بدون اجازه صاحبشان را دليل ذكر كرده است كه اكثر حيوانات مال صاحبشان است، و اين امر به جاى مقدمه صغراى قياس مضمر از شكل اول مىباشد كه نتيجه آن، نهى فوق است و كبراى آن چنين مىشود: هر كس كه بيشترين مال، از آن او باشد براى تصرف در آن از ديگران شايستهتر است و لازمهاش آن است كه تصرف ديگران و داخل شدن آنان بدون اذن او جايز نيست».
(ترجمة شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج 4، ص713)
واژه شناسی
واژه کاوی
«الإِذْن فى الشّيء» به معنای اجازه خواستن يا اعلام اجازه در چيزی است.[11] «فَعَلَهُ بِإِذْنِى» یعنی او، آن كار را با اطلاع و اجازة من انجام داد. [12]
«أَذِنَ لهُ فى الشيءِ» یعنی شخصی، درباره چيزی به دیگری اجازه داد.[13]
خدای متعال میفرماید:
«خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ؛ به اذن پروردگارشان در آنجا جاودانه به سر مىبرند».[14]
«فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ؛ پس به اذن خدا پرندهاى مىشود».[15]
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ؛ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به اراده و امر خدا مطيع شود».[16] یعنی با آگاهی پروردگار و با رضایت و موافقت او چنین می شود و همة این امور تحت نظر و تدبیر او جریان دارد.[17]
تفاوت «علم» و «إذن»:
واژه «إذن» أخصّ از «علم» است و در جایى به كار مىرود كه اراده و خواست در آن باشد؛ چه آن كار مورد رضايت باشد چه نباشد.[18]
تفاوت «اِذن» و «اِباحَۀ» و «اطلاق»:
«اباحه» از طریق عقل و یا شنیدن حاصل میگردد ولی «اذن» صرفاً از طریق شنیدن به دست میآید. واژة «اطلاق» به معناي از بین رفتن منع (یا قید) از چیزي است که جایز است آن را منع (یا مقید) نمود.[19]
نکتهها و پیامها
1_ حریم خصوصی حق طبیعی و مسلم فرد است که توجه به آن به عنوان یکی از اساسیترین مصادیق حقوق بشر، از توجه، شأن و منزلت انسانی و ارزشهای مبتنی بر آزادی نشأت گرفته است.[20] (فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ)
2_ حفظ حریم خصوصی در اسلام:
حریم در فقه به معنای منع است؛ یعنی چیزی که نزدیک شدن به آن برای غیر صاحبش ممنوع است.[21] شریعت اسلام حفظ حریم خصوصی اشخاص را نه تنها وظیفۀ فردی همۀ انسانها بلکه مسئولیتی اجتماعی و تکلیف حکومت و دولت اسلامی میداند و هرگونه تجاوز و مداخلۀ نامشروع در حریم خصوصی افراد (اعم از اینکه توسط اشخاص دیگر و یا کارگزاران حکومتی صورت پذیرد) را گناه و حرام میداند و همگان را به رعایت این حریم مقدس و پرهیز از نقض و تجاوز به آن دعوت میکند.[22]
منزل و ممتلکات[23] اشخاص از مصادیق بارز و مهم حریم خصوصی آنها است و ورود بدون اجازه به آن، نقض حریم خلوت صاحب آن و تجاوز به حق مسلم او محسوب میشود. (فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ)
3_ در آیات قرآن کریم و سنت نبوی و جانشینان صالح پس از ایشان، آداب مشخصی برای ورود به منزل و حریم اشخاص در نظر گرفته شده است و مسلمانان به رعایت این آداب مکلف گردیدهاند:
1. استیناس: ورود به محل سکونت دیگران مستلزم آن است که شخص ابتدا خود را به اهل منزل معرفی کند. قرآن کریم میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خانههايى كه خانههاى شما نيست داخل مشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن سلام گوييد».[24][25]
2. استیذان: ادب اسلامی به مسلمان میآموزد هنگام ورود به حریم خصوصی شخصی از مسکن و ممتلکاتش حتی آغل حیواناتش حتماً از او کسب اجازه کند. (فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ)
4_ توجه به حق مالکیت در اسلام:
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) امر میفرمایند که پیش از اینکه صاحب شتران و چهارپایان اجازه دهد، وارد مکان نگهداری حیوانات او نشو؛ زیرا بیشتر حیوانات از آن او است (یعنی در ملکیت او است) و فقط بخشی از آنها زکات است (و از اموال حکومت اسلامی میباشد) که باید به تو تحویل دهد. (فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا لَهُ)
5_ انواع إذن:
إذن بر دو قسم است:
1. صریح: إذن «صريح» موافقت روشن و كامل با امري است. مثل اين كه پدري به خواستگار دخترش جواب موافق دهد و در مراسم نامزدي، عقد و ازدواج او هم حاضر شود و اسناد مربوط به ازدواج را امضاء كند.
2. ضمنی: إذن «ضمني» موافقت غيرروشن يا عدم مخالفت در امري است به نحوي كه بتوان از آن رضايت شخصي را استنباط كرد. مثل اين كه مال كسي را به طور فضولی[26] بفروشند و پول آن را گرفته به او بدهند و او پول را بگيرد و حرفي نزند. اين را شاهد حال گويند.
إذن ضمني ممكن است به صورت إذن فحوا باشد و آن عبارت است از اين كه در موردي بتوان به طريقي رضايت كسي را استنباط كرد. مثل اين كه شخصي دوستي را به منزل خود ميهمان كند. ميتوان گفت كه با وضو گرفتن او و نماز گزاردنش در آن منزل و يا مطالعۀ كتابهاي او هم راضي است. إذن فحوا دلالت التزامي كلام است.[27]
عموماً اذن، شامل اذن فحوى ميشود؛ زيرا اذن فحوى بهمعنی این است که اطمينان باشد مالک راضي به تصرف در مالش است. (فَلَا تَدْخُلْهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ)
راهکارهایی از نهج البلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
ضرورت آموزش آداب اجتماعی به فرزندان و کارگزاران:
شایسته است که جزئیات آداب به فرزندان و کارگزاران آموزش داده شود؛ مثلاً آداب ورود به املاک دیگران.
[1]- قاموس قرآن، ج1، ص34.
[2]- فرهنگ ابجدی، ص97.
[3]- قاموس قرآن، ج3، ص28.
[4]- قاموس قرآن، ج5، ص182.
[5]- نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص543.
[6]- ترجمۀ توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص20.
[7]- قاموس قرآن، ج1، ص19.
[8] قاموس قرآن، ج2، ص332.
[9]- مجمع البحرين، ج6، ص200.
[10]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص62.
[11]- مفردات ألفاظ القرآن، ص70.
[12]- فرهنگ ابجدى، ص37.
[13]- فرهنگ ابجدى، ص37.
[14]- ابراهیم، آیة 23.
[15]- آل عمران، آیة 49.
[16]- نساء، آیة 64.
[17]- التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص63.
[18]- مفردات ألفاظ القرآن، ص71.
[19]- الفروق في اللغه، ص222.
[20]- رویکردی تطبیقی بر حریم خصوصی مقاله؛ مجاهد، افشین؛ پژوهش های حقوق تطبیقی عدل و انصاف تابستان 1400 - شماره 13 (20 صفحه - از 7 تا 26) ص22.
[21]- رویکردی تطبیقی بر حریم خصوصی مقاله؛ مجاهد، افشین؛ پژوهش های حقوق تطبیقی عدل و انصاف تابستان 1400 - شماره 13 (20 صفحه - از 7 تا 26) ص11.
[22]- قلمرو حریم خصوصی در اسلام؛ خواجه پیری، عباس؛ شهر قانون پاییز و زمستان 1396 - شماره 20 (27 صفحه - از 193 تا 219 )، ص194.
[23]- آغل از جمله ممتلکات شخص است.
[24]- نور، آیة 27.
[25]- برگرفته از قلمرو حریم خصوصی در اسلام؛ خواجه پیری، عباس؛ شهر قانون پاییز و زمستان 1396 - شماره 20 (27 صفحه - از 193 تا 219 )، ص197.
[26]- مفهوم معامله فضولی: عبارت است از معامله برای دیگری یا به مال دیگری بدون داشتن نیابت. سادهترین حالت معامله فضولی، فروش فضولی مال غیر است، یعنی اینکه شخصی بدون داشتن نمایندگی از مالک، مال متعلق به مالک را بفروشد.
[27]- http://tnovin.com/view/qupUG/menu-hotdeals%20hidden-sm%20hidden-xs.
اضف تعليق