و من عهد له (علیه السلام) إلى بعض عماله و قد بعثه على الصدقه:
«وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ وَ السَّلَامُ».
ترجمهها
اميرالمؤمنين (علیهالسلام) هنگامی اين نامه را به او نوشت که وی را برای دريافت صدقه و زکات فرستاده بود:
«همانا بزرگترين خيانت، خيانت به امت اسلام و زشتترين دغلکاری، دغلکاری نسبت به پيشوايان امت است و سلام به کسانی که شايستگی آن را دارند».
(نهج البلاغه، ترجمه فقیهی، ص257)
«و بالاترین خیانت، خیانت به ملت است، و زشتترین ناراستی، ناراستی با پیشوایان است، والسلام».
(نهج البلاغه، ترجمه حسین استاد ولی، ص 383)
(امام (علیهالسلام) در این نامه مخنف بن سلیم را از نفاق و بدرفتاری با مردم بر حذر میدارد و به او یادآور میشود که حق نیازمندان باید به آنها پرداخت شود و خیانت در این امانت از بالاترین خیانتها است.)
«و بزرگترین خیانت، خیانت به مردم و رسواترین تقلب و دغلکاری، تقلب با امامان (علیهمالسلام) است والسلام».
(نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص 547)
(در پرهيزكارى و مهربانى با رعيت و اداء حقوق زيردستان و مستمندان) هنگامى كه او را براى جمعآورى زكات
فرستاده:
«و بزرگترين خيانت و نادرستى خيانت به امت، و زشتترين دغل، دغل با پيشوايان است (و هر كه در حقوق
بينوايان و مستمندان دستدرازى كند هم بهامت خيانت كرد و هم بهامام و پيشواى خود دغل نموده است) و درود بر آنكه شايسته درود است».
(ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيضالاسلام، ج5 ، ص 886)
شروح
لزوم پرداخت حق الزحمه مأمور جمعآورى زكات
«و بالاترين خيانت، خيانت در اموال امت و فقيران و ساير مصالح آنان است و بدترين دغلكارى آن است كه انسان با فرمانروايان و خلفاى (حق) غش كند و دغل ورزد؛ و السلام».
(توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص 28)
«وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ...»
در اين عبارت كه آخرين مطلب است خيانت به امت و امام (علیهالسلام) را بزرگترين خيانت و دردناكترين نادرستى مىداند، زيرا ضرر آن دامنگير تمام جامعه مسلمين و سبب خيانت خاص نسبت به پيشواى مسلمانان مىشود كه او با فضيلتترين مردم و سزاوارترين آنان به نصيحت و خيرخواهى مىباشد و هر گاه مطلق خيانت اگر چه در حق كمترين انسان و در باره كوچكترين امرى ممنوع اعلام شود و انجام دهنده آن مستحق كيفر و مجازات باشد، پس چنين خيانت بزرگى به عقاب و كيفر شديد سزاوارتر خواهد بود، و تمام اين وعيدها و بيم دادنها به منظور آن است كه طرف خطاب را از خيانت و سبك شمردن امانت دور و بر حذر دارد. به اميد توفيق الهى».
(ترجمۀ شرح نهجالبلاغه، ابنميثم، ج4، صص 722 و723)
ترجمه واژهها
واکاوی واژهها
«غَشَّهُ»[16]یعنی خالصانه او را پند و اندرز نکرد[17]و برخلاف باطن خود سخن گفت و نامناسب را سودمند معرفى كرد؛[18]به عبارت دیگر او را گول زد[19]و «غِشُّ الْأَئِمَّةِ» یعنی نادرستی با رهبران مردم.[20]
نکتهها و پیامها
1. یکی از رذایل اخلاقی «غش» است که مؤمن باید آن را از خود دور کند. (الْغِشِّ)
2. غش گناهی است که برکت را از زندگی میبرد؛ خداوند متعال در سوره مطففین، مردم را از غش در معاملات نهی فرموده است. (الْغِشِّ)
3. امام زین العابدین (علیه السلام) در دعای هشتم صحیفه سجادیه میفرمایند: «وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِيَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ؛ و پناه میبرم به تو از اینکه نیت داشته باشم به کسی خیانت ورزم».[21] (الْغِشِّ)
4. قلب شیعه از خیانت خالی است. (الْغِشِّ)
5. جایگاه غش در روایات دینی:
v پیامبر مهربانیها (صلی الله علیه وآله) میفرمایند: از ما نيست كسى كه در مال مسلمانى غش وارد كند، يا به او زيان برساند و يا او را فريب دهد.[22]
v فروشندگى در سايه (جایی که سرپوشیده است) از انواع غش محسوب میشود؛[23]زیرا مشتری اصل جنس را از لحاظ رنگ و کیفیت به خوبی تشخیص نمیدهد.[24]
v خرید و فروش با خدعه، محشور شدن با یهود را در پیدارد.[25] (الْغِشِّ)
6. غش در دین، بدتر از غش در معامله است. (الْغِشِّ)
7. هر اندازه روابط بین افراد جامعه صمیمیتر باشد به همان اندازه فریبکاری کمتر است. (الْغِشِّ)
8. دغلکاری موجب سلب اعتماد عمومی از جامعه میشود. (الْغِشِّ)
9. کسانی که غش دارند همچون ابلیس به ظاهر ناصح دیگران هستند؛ اما در واقع خواستار فساد و تباهی مردم هستند. (الْغِشِّ)
10. بدترین خیانت، دشمنی با اهل بیت (صلوات الله علیهم) است. (الْغِشِّ)
11. امام بهمعنای پیشواست که در قرآن کریم در دو نوع پیشوا به کار رفتهاست: (الْأَئِمَّةِ)
v امامان هدایت، که انبیاء و امامان معصوماند.
عبارت «ائمه یهدون» دو بار در قرآن کریم آمده:
یکبار در سوره سجده، خداوند متعال در این آیه به امامانی اشاره میکند که مردم را به سوی خداوند هدایت میکنند «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...؛ و از آنان «بنی اسرائیل» امامان و پیشوایانی برگزیدیم که به فرمان ما هدایت میکردند»؛[26]یکبار هم در سوره انبیاء خداوند میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...؛ و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را به فرمان ما هدایت میکردند و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها تنها مرا پرستش میکردند».[27]
v امامان ضلالت
پروردگار در سوره قصص که سخن از فرعون و لشکر فرعون است، میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ؛ و ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت یاری نخواهند داشت».[28]
12. حضرت صادق (علیه السلام) در باره رهبران هدایت میفرمایند: «لَا بِأَمْرِ النَّاسِ يُقَدِّمُونَ أَمْرَ اللَّهِ قَبْلَ أَمْرِهِمْ وَ حُكْمَ اللَّهِ قَبْلَ حُكْمِهِمْ؛ رهبران هدایت، مردم را به امر خدا هدایت میکنند نه به امر مردم و امرخدا را بر امر مردم مقدم میدارند و حكم خدا را پيش از حكم مردم میدانند»[29] و نیز درباره رهبران گمراهی میفرمایند: «يُقَدِّمُونَ أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَمْرِ اللَّهِ وَ حُكْمَهُمْ قَبْلَ حُكْمِ اللَّهِ وَ يَأْخُذُونَ بِأَهْوَائِهِمْ خِلَافَ مَا فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ ايشان امر مردم را بر امر خدا مقدم میدارند و حكم مردم را پيش از حكم خدا میدانند و بر خلاف آنچه در كتاب خدا است، طبق هوای نفس خويش رفتار میكنند».[30] (الْأَئِمَّةِ)
راهکارهایی از نهجالبلاغه برای بهبود زندگی اجتماعی:
1. زمانی که یاد خدا و اهل بیت (صلوات الله) در زندگی پر رنگ میشود، رذایل اخلاقی از جمله «غش» از کانون گرم خانواده و جامعه دور میشود.
پرسش و پاسخ:
بدترین نوع «غش» با چه کسانی است؟ معصومین (علیهم السلام)؛ زيرا زیان آن دامنگير تمام جامعه مسلمين میشود.
[1] - توضيح نهج البلاغه، آیت الله سید محمد شیرازی، ج4، ص27.
[2] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546 .
[3] - نهج البلاغه ترجمه روان با شرح واژگان، ابوالفضل بهرام پور، ص546 .
[4] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص250.
[5]- تاج اللغه و صحاح العربیه، ج3، ص1687.
[6]- المصباح المنير فی غريب الشرح الكبير، ج2، ص478.
[7] - فقه اللغه، ص94.
[8] - معجم المقاييس اللغه، ج4، ص383.
[9] - مجمع البحرين، ج4، ص146.
[10] - ابجدى، ص641.
[11] - تاج العروس من جواهر القاموس، ج9، ص154.
[12]- آیتی:274 و شریعت:383؛ به نقل از فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، ص750.
[13]- جعفری:836-837؛ به نقل از فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، ص750.
[14] - مفردات نهج البلاغه، ج2، ص213.
[15] - النهاية فی غريب الحديث و الأثر، ج3، ص369.
[16] - تاج اللغه و صحاح العربیه، ج3، ص1411.
[17] - كتاب العين، ج4، ص340.
[18] - مجمع البحرين، ج4، ص146.
[19] - فرهنگ ابجدى، ص641.
[20] - افتخارزاده:889؛ به نقل از فرهنگ برابرهای فارسی نهج البلاغه، ص750.
[21]- صحيفه سجاديه، ص56 .
[22]- صحيفة الإمام الرضا (عليه السلام)، ص43.
[23]- گزيده كافى، ج4، ص298.
[24] - محقق.
[25] - من لا يحضره الفقيه، ج3، ص273.
[26] - سجده، آیه24.
[27] - انبیاء، آیه73.
[28] - قصص، آیه41.
[29] - كافی (ط - الإسلاميه)، ج1، ص216.
[30] - كافی (ط - الإسلاميه)، ج1، ص216.
اضف تعليق